آرامش: ثمرهای برای همه فصلها
{s5_mp3}https://icfonline.co.uk/wp-content/uploads/sermons/Mansour221109_1200.mp3{/s5_mp3}
“آرامش” (یا صلح-آشتی-سلامتی) در کتابمقدس به چه معناست؟ بررسی ابعاد مختلف آرامش و صلح در رابطه با خدا، در رابطه با خودمان و با در رابطه با دیگران…
آرامش، ثمرهای برای همۀ فصلها
غلاطیان ۵: ۲۲- ۲۳ (همینطور رومیان ۸: ۱۷-۱)
– تخمین زده میشود که چیزی کمتر از ۸ درصد از در کل تاریخ ثبت شده بشر را بتوان “زمان صلح” نامید!
– در ۳۲ قرن گذشته مجموع زمانی که دنیا در صلح به سر برده کمتر از ۳۰۰ سال است.
– تاریخدانان میگویند که در همین ۳۰۰ سال گذشته، اروپا به تنهایی ۲۸۶ جنگ به خود دیده!
– از سال ۱۵۰۰ قبل از میلاد تا ۱۸۶۰ میلادی بیش از ۸۰۰۰ پیمان صلح به امضا رسیده که قرار بوده دائمی و ابدی باشند اما از میانگین عمر این پیماننامهها فقط دو سال بوده است!!
بی شک تا وقتی آدمیان با خودشان، با دیگران و حتی با خدا سر جنگ دارند آرامش ثمرهای مهم و شاخصه مهمی برای مسیحیان میتواند باشد. اما منظور ما از آرامش چیست؟
تعریف کتابمقدس از آرامش
معنی آن در مفهوم کتاب مقدسی عبارت است از: ” یک جور آرامش و سکنی که ناشی از وجود نظمی خاص است.”
به قول آگوستین، یکی از آبای شهیر کلیسا، “این نظم وضعیت قرار گرفتن دو چیز نابرابر کنار هم است به شکلی که هر یک جایگاه بایسته خود را پیدا میکنند” (شهر خدا، ص ۹۳۸)
عهد عتیق
در کتاب مقدس کلمه «سلامتی» و «آرامش» به صورت مترادف به کار رفتهاند. علت این ترادف نیز همریشه بودن این دو کلمه است. در عبری کلمۀ شالوم (معادل سلام) برای آن استفاده میشود که یکی از صفات خداست (یهوه شالوم یا خدای سلامتی، صلح یا آرامش) داوران ۶: ۲۴ {همچنین روم ۱۶: ۲۰}.
پس یهوه شالوم یعنی خدای آرامش و سلامتی. از طرفی این بدان معنی است که منبع آرامش و سلامتی شما هم خداست (اشعیا ۴۸: ۱۹-۱۷) این سلامتی را پدر آسمانی از طریق عیسی مسیح به آدمیان عطیه کرده است که یکی از القاب او «سرور سلامتی» یا «شاهزاده صلح و آرامش» است. (اشعیا ۹: ۶)
عهد جدید
مسیح فرمود «اینها را به شما گفتم تا در من آرامش داشته باشید. در دنیا برای شما زحمت خواهد بود؛ امّا دل قوی دارید، زیرا من بر دنیا غالب آمدهام» (یوحنا ۱۶: ۳۳ و ۱۴: ۲۷)
مسیح خوب میدانست که یک مسیحی چقدر به این آرامش نیازمند است و چه قدر دچار “اضطراب ناشی از بی نظمی” خواهد شد. مسیحیان یک پایشان در این دنیا گیر است و یک پایشان هم در پادشاهی خدا. در یکی «زحمت» هست و در یکی «آرامش». مسیح میفرماید راه حفظ این آرامش و سکنی (equilibrium) آن است که در من بمانید.
شما یا مطابق معیارها و ارزشهای «دنیا و نفس» زندگی میکنید و در نتیجه آشفتگی، زحمت، تشویش، و ناآرامی دامنگیر زندگی شما میشود. یا «در مسیح» میمانید و از آرامش او برخوردار میشوید.
آرامش به عنوان ثمره روح
خلاصه این فصل از رساله به غلاطیان هم این است که مسیح ما را آزاد کرد تا آزاد باشیم. نه اینکه بار دیگر گرفتار یوغ بندگی شویم (آیه ۱). یکی بندگی شریعت و شریعتگرایی (آیات ۲- ۱۲) و دیگری بندگی نفس و خواستههای آن (آیات ۱۳- ۱۷). “شما به آزادی فرا خوانده شدهاید، تا … با محبت، یکدیگر را خدمت کنید.”
به آنها که گرفتار بندگی شریعت هستند (حاجی گیرینوف!) میگوید: مگر خلاصه شریعت در یک حکم خلاصه نمیشود که «همسایهات را همچون خویشتن محبت نما». اما برخی از شما شریعت و دیانت و روحانیت را هم وسیله «گزیدن و دریدن یکدیگر» کردهاید.
برای آنها که گرفتار بندگی نفس هستند میگوید: تمایلات نفس بر خلاف روح است. اما شما که به مسیح تعلق دارید نفس و هوسها و تمایلاتش را بر صلیب کشیدهاید. خودپسندی، حسادت و امسال این صفات نباید بر شما غالب باشد.
کسانی که گرفتار بندگی شریعت یا نفس هستند، هنوز «در دنیا» هستند و دیگر آزاد نیستند. در نتیجه آرامش هم ندارند. عدم آرامش، و صلح و سلامتی را میتوان در روابط آنها با خدا، با خودشان، و با دیگران مشاهده کرد (اعمال نفس- آیات ۱۸ تا ۲۱).
در مقابل آرامش هم ثمره خود را در رابطه شخص با خدا، با خودش و با دیگران نشان میدهد. پس از آنجا که به هم خوردن آرامش و صلح ابعاد مختلفی دارد، خود آرامش هم چند بُعدی است. بُعد روحانی دارد، بُعدی روحی روانی، و بُعدی روابطی.
۱) آرامش برای روح
کتاب مقدس به ما تعلیم میدهد که خدا همه چیز را خلق کرد و نیکو بود. اما به خاطر گناه نظم و آرامش به هم ریخت. آشفتگی در نتیجه عدم هماهنگی انسان با خواست خدا پدید آمده است. تصور کنید شهری را که شهروندانش دیگر به خواست شهردار تمکین نکنند و هر کس ساز خود آواز کند! مگر میتوان در آن شهر روی آرامش به خود دید. آرامش که رفت، امید هم میرود. دوره جنگها که طولانی میشود آمار خودکشی هم بالا میرود. یا مثلا این روزها بازار اقتصاد، آشفته بازار است و ناامیدی هم در آن موج میزند.
اما خبر خوش کتابمقدس این است که «سرور صلح و آرامش» یعنی عیسی مسیح، این آشتی، صلح و آرامش را بین ما و خدا برقرار کرد.
پس چون از راه ایمانْ پارسا شمرده شدهایم، میان ما و خدا بهواسطۀ خداوندمان عیسی مسیح صلح برقرار شده است. (رومیان۵:۱)
او سرکشی، نظم و قانون شکنی ما را بر خود گرفت، تا ما تبرئه شویم. او صلح، آشتی و امید را به ارمغان آورد.
وقتی مسیح بر صلیب بود، یکی از کسانی که محبتش کرده بود به او خیانت کرد؛ بسیاری که خدمتشان کرده بود فریاد میزدند مصلوبش کن، مصلوبش کن؛ یکی دیگر از شاگردانش او را انکار کرده بود؛ بیشترشان هم پراکنده شدند و او را در سخترین ساعات همراهی نمیکردند. اما بعد از رستاخیز خود از مردگان نزد آنها رفت، فکر میکنید به آنها چه گفت؟ اینکه “شماها دیگه چه آدمهای نمک نشناسی هستید؟ پطرس خان نگفتم تو انکارم میکنی؟ شماها کجا بودید وقتی به شما احتیاج داشتم؟…” خیر؛ او فرمود “سلامتی (آرامش) بر شما باد”
۲) آرامش برای روان
پولس در رساله به فیلیپیان چند نکته را به عنوان پند و اندرز در خاتمه بیان میکند. «همیشه در خداوند شاد باشید؛ … بگذارید حلم شما بر همگان آشکار باشد… برای هیچ چیز نگران نباشید…!»
ولی واقعیت زندگی این است که ما مصیبت به سراغمان میآید، ممکن است شادیمان را از دست بدهیم … گاهی رفتارهایی (ظالمانه) میبینیم که از کوره در میرویم، حلم نمیماند … بالاخره کرایه خانه، خرج زندگی و بیمه و درس و تحصیل و … داریم، چطور نگران نباشیم؟ این که در عقل نمیگنجد!
ممکن است برخی از شما هم با بار سنگینی آمدهاید؛ شاید از چیزی نگرانید؛ شاید در زندگی با مشکلی روبرو هستید؛ شاید دچار احساس تقصیر یا احساس گناهید. شاید نگرانی مالی دارید. شاید زندگی شما دچار یک بلاتکلیفی زجرآور شده…
یادمان باشد که پولس هم هنگام نوشتن این نامه شرایط ایدهآلی نداشت. او در زندان و در انتظار محاکمه بود. محاکمهای که شاید در آن با حکم مرگش روبرو میشد. مطمئنم که نگران نبودن و آرامش داشتن در عقل او هم نمیگنجید. برای همین میگوید:
بدینگونه، آرامش خدا که فراتر از تمامی عقل است، دلها و ذهنهایتان را در مسیح عیسی محفوظ نگاه خواهد داشت (فیلیپیان ۴: ۷)
به عبارتی، خدا به محدودیتهای ما واقف است، او به آنانی که با او “صلح” کردهاند “آرامش خدا” را عطا میکند که فراتر از تمامی عقل است. این آرامش قادر است در شرایط بحرانی هم دل و ذهن ما را محفوظ بدارد.
این که مادری برای ۵ سال از فرزند در حال مرگش مراقبت کند، و هر سال سلامت این بچه تحلیل برود، اما وقتی از او میپرسند میگوید: «میدانم خدا دوستش دارد. و تا وقتی پیش من است، من هم او را محبت میکنم، وقتی هم رفت در دستهای شخصی دلسوزتر از من است.» کجایِ این آرامش در عقل میگنجد؟
شاید خواندن این آیه تشویق خوبی برای ما در این قسمت باشد:
“همۀ نگرانیهای خود را به او بسپارید زیرا او به فکر شما هست.” (اول پطرس۵: ۷)
۳) آرامش برای روابط
یکی دیگر از جنبههای آرامشی که در روح است داشتن آرامش، یا صلح، یا یگانگی با یکدیگر است. این کالای نادری است!
شاید شما هم شنیده باشید که برخی به افتخار از یک صفت خود صحبت میکنند «که برای من، حرف، حرف خودمه» یا «باید بروی آنقدر بحث کنی و داد و فریاد کنی که حرفت را به کرسی بنشانی»…
اما کلیسا که اینطور نیست؛ هست؟ ما همه انسانهای دگرگون شده، مقدس … هستیم. اینطور است؟ – خیر
برای همین شما هم حتماً توجه کردهاید که اکثر «اعمال نفس» که در این قسمت نام برده شده به جنبه روابطی اشاره دارد. این به خاطر مشکل خاص کلیسای غلاطیه بود. آنها مشکلاتی با هم پیدا کرده بودند. آن نظم، یگانگی را از دست داده بودند یا در حال از دست دادنش بودند. و حتماً باز توجه کردهاید که اغلب صفات یا اعمالی که به عنوان ثمره روح نام برده شده هم به همین جنبه روابطی اشاره دارند.
یک عده یهودی، یک عده غیریهودیان بودند. حالا یهودیها میخواستند برخی از رسوم خاص فرهنگ خودشان را در قالب یک حکم شرعی اصل ایمان جلوه دهند و لابد چند تا آیه و … هم در توجیهش جفت و جور کنند و به این صورت غیر یهودیان را به رعایت آن وادار کنند. توصیه پولس به الهام خدا برای همه کلیساهایی که چنین مشکلی داشتند این بود که به یاد داشته باشید که:
(الف) مسیح دیوار جدایی را فرو ریخته و دیگر بیگانه و اجنبی وجود ندارد. زیرا چه یهودی چه غیر یهودی به واسطه خون مسیح با خدا آشتی داده میشوند. و (ب) مسیح از همه هموطن و عضو خانوادۀ خدایند. (افسسیان۲: ۱۱- ۲۲)
پس اگر اختلافی هم بود، مسیحی که نشانه او برخورداری از “آرامش مسیح” است، طور دیگری عمل میکند. پولس در رساله فیلیپیان دو همکار خودش در خدمت (اِفُودیه و سینتیخی) را اسم میبرد (فیلیپیان۴: ۳-۲) و از آنها استدعا میکند که در خداوند یک رأی باشند. ظاهراً اختلافی بینشان بوده.
اما چرا وسط یک نامه عمومی به کلیسا این مطرح شود که بعد برای دو هزار سال توسط میلیونها نفر خوانده شود. اتفاقاً شاید بد نباشد که چنین اختلافاتی ذکر شده که (الف) ما خادمین کلیسای اولیه را هم از جنس خودمان بدانید (ب) از روش و چارهای که رسولان برای مشکل آنها تجویز کردند هم باخبر شویم.
روش: (۱) پولس جانبداری نمیکند. (۲) از آنها میخواهد به عنوان ایمانداران بالغ خودشان به یک رأیی برسند. او آنها را وادار نمیکند که به حکم حکومتی او تن دهند. (۳) شخص امینی (اکْلیمِنتُس) را به عنوان کمک و مشاور به آنها معرفی میکند. این شخص هم حتما میدانست که مسیح صلح دهندگان را فرزندان خدا نامید.
چگونه صاحب این آرامش شویم؟
در کسب «آرامشی که ثمره روح است» سهمی را خدا داراست و سهمی را ما.
– وقتی به صلح و آشتی و آرامش در رابطه با خدا نیاز داشتیم روح خدا هادی ما به ایمان و توبه بود
– وقتی به آرامش و سکنی درون، و آشتی با خودمان احتیاج داشتیم، روح خدا به روح ما شهادت میداد که فرزندان خداییم.
– وقتی «دشمنی، ستیزهجویی، رشک، خشم؛ جاهطلبی، نفاق، دستهبندی، حسد …» در روابط ما قصد نفوذ پیدا میکنند، روح به یادمان میآورد که «کنندگان چنین کارها پادشاهی خدا را به میراث نخواهند برد»
اما سهمی هم ما در پاسخ به دعوت خدا داریم که بسیار جدی است. دعوت کلام خدا به اینکه «به روح رفتار کنید» ظاهری و فرمایشی نیست. کسب این آرامش یک تصمیم هم هست.
بهسعی تمام بکوشید تا آن یگانگی را که از روح است، بهمدد رشتۀ صلح حفظ کنید. (افسسیان ۴: ۳)
پس بیایید آنچه را که موجب برقراری صلح و صفا و بنای یکدیگر میشود، دنبال کنیم. (رومیان ۱۴: ۱۹)
«هرکه دوستدار حیات است … باید از بدی روی بتابد و نیکویی پیشه کند؛ و در پی صلح باشد و آرام بجوید.»
(اول پطرس۳: ۱۱)
خاتمه
آرامش؛ ثمره یا میوهای چهار فصل!!
همانطور که قبلاً شنیدیم آن «شادی» که ثمره روح است فقط یک احساس “الکی خوش” بودن نیست بلکه شادی دلیلمند است. «آرامش» هم دلیلمند است. آرامش ما فقط یک نئشگی و خلسه دائمی نیست.
– این آرامش روحانی، این سکنی و تسلی ناشی از برقراری آشتی و مشارکت ما با خداست؛
– این آرامش روحی-روانی ناشی از اعتماد و توکل ما به خدا در نیازها و محدودیتهایمان است.
– این صلح و یگانگی و آرامش در روابط ما ناشی از آگاهی به این حقیقت است که همه ما به یک اندازه گناه کرده و از جلال خدا قاصر بودهایم و حالا به فیض او، افتخار یافتهایم که در مسیح هموطن و عضو خانواده خدا بشویم.
یک جوان ۲۴ ساله کانادایی به نام دنی سیمپسون به جرم سرقت از بانک در اتاوا دستگیر و بعد به خاطر سرقت ۶۰۰۰ هزار دلار به شش سال زندان محکوم شد. اما اسلحهای را که با آن مرتکب دزدی شده بود به موزه سپردند. او یک کلت کالیبر ۴۵ نیمه اتوماتیک را استفاده کرده بود که اتفاقاً عتیقهای بود دست ساز و قیمتی؛ به ارزش ۱۰۰ هزار دلار!!! اگر دنی سیمپسون میدانست که چیزی به این با ارزشی در دستش دارد شاید به این سرقت دست نمیزد.
گاهی مسیحیان هم به دنبال آرامش هستند؛ در مذهب، در فرمولهای عجیب و غریبی که از این و آن میشنوند، غافل از اینکه آرامش در دسترس آنهاست. چشمان خدا بیش از ۲۰۰۰ سال است که به دنبال کسانی میگردد که در پی صلح و “آرامی با او”، باشند؛ در پی “آرامش او” برای دلهای آشوبزده و نگران خود باشند، و در پی صلح و آشتی با همنوعان خود هستند.
متی ۱۱: ۲۸ تا ۳۰
«بیایید نزد من، ای تمامی زحمتکشان و گرانباران، که من به شما آسایش خواهم بخشید. یوغ مرا بر دوش گیرید و از من تعلیم یابید، زیرا ملایم و افتادهدل هستم، و در جانهای خویش آسایش خواهید یافت. چرا که یوغ من راحت است و بار من سبک«.