نذرهای خود را به خدا ادا کن

{s5_mp3}https://icfonline.co.uk/wp-content/uploads/sermons/Elias020809_1200.mp3{/s5_mp3}

وخدا ما را در «روز تنگی» مستجاب خواهد فرمود اما مطابق کلامش از ما انتظار دارد شکرگزاری و وفای به عهد را فراموش نکنیم. اما آیا عمل به قول و وعده‌هایمان معامله با خداست یا نشانی از توکل به او…

آیات مربوطه: مزمور ۲۰آیات ۱-۵، ۵۰ آیات ۱۴-۱۶، ۶۶آیات ۱۳-۱۴، ۱۰۷: آیات ۶-۱۴و ۲۶-۳۰ مزمور ۱۴۵آیۀ ۱۹، و مزمور ۲ آیۀ ۸ ، رومیان باب ۱۰ آیات ۱۴-۱۵، امثال باب ۱۰ آیۀ ۲۸، یوحنا باب ۱۵ آیۀ ۷.

متن: مزمور ۲۰ آیات ۱-۵: خداوند تو را در روز تنگی مستجاب فرماید . نام خدای یعقوب تو را سر افراز نما‌ید. نصرت برای تو از قدس خود بفرستدو تو را از صهیون تأیید نماید. جمیع هدایای تو را به یاد آورد و قربانی‌های سوختنی تو را قبول فرماید. موافق دل تو به تو عطا فرماید. و همۀ مشورت‌ها تو را به انجام رساند. به نجات تو خواهیم سرایید و به نام خدای خود، عَلم خود را خواهیم افراشت.خداوند تمامی مسئلت تو را به انجام رسانید.

این آیات بیانگر پاسخ خدا به هر نوع فرم رهایی که ما نیازمند باشیم می‌باشد. اعم از طلب حکمت، هدایت،شفا،قوت یا درخواست و یا هر فرصتی یا دری که احتیاج است برای ما باز شود. چگونه؟

۱- با دفاع از ما

۲- با کمک فرستادن به ما

۳- با حمایت کردن و تقویت کردن ما

مزمور ۵۰ آیات ۱۴و ۱۵ « برای خدا قربانی تشکر را بگذران، ونذرهای خویش را به حضرت اعلی وفا نما. پس در روز تنگی مرا بخوان تا تو را خلاصی دهم ومرا تمجید بنمایی.

ببینید در این آیات قبل از این که خدا را در تنگی بخوانی قربانیهای تشکر را به خدا تقدیم کنی و نذرهای خویش را اداکنی . به عبارتی فرصتی را برای پرستش خدا وقف کنید. و بعد این وعده ها انجام می‌پذیرد. ما گاهی در سختیها وعده هایی به خدا میدهیم ، که اگر مرا از این مشکل برهانی ، چنین می‌کنم ، یا چنان نخواهم کرد . در واقع در سختی‌ ها عواملی را که انجام یا عدم انجام آن مانع سیر روحانی ماست به خدا وعده می‌دهیم یا نذر می‌کنیم به انجام یا عدم انجام . ولی بعد از این که خدا ما را رهانید آن را به فراموشی می‌سپاریم . و به این راضی می‌شویم که همان جا یا مخفی باقی بماند. کلام خدا در عبرانیان آن را بارهای سنگین خطاب می‌کند. و مانع سیر روحانی ماست. تجربۀ من این است که خدا وعده‌های نسیۀ ما را قبول می کند و به ما کمک می‌کند ، امّا نکتۀ مهم این است که به آنچه وعده داده‌ایم عمل کنیم. مزمور ۶۶ آیات ۱۳و ۱۴ چنین می‌گوید: « قربانی های سوختنی به خانۀ تو خواهم آورد. نذرهای خود را به تووفا خواهم نمود، که لبهای خود را بر آنها گشودم و در زمان تنگی خود آنها را به زبان خود آوردم.» درکتاب جامعه می‌گوید بهتر است وعده ندهم تا وعده بدهم و عمل نکنم. اگر قولی به خدا داده‌ای ، قولی دیگر ندهید تا آن وعدۀ قبلی را به عمل آورید.

اشتباه نشود در درک موضوع . برای روشن شدن این مطلب بگویم که دین تشویق می‌کند که نذر کنید وبعد هم انتظار معجزه از خدا داشته باشید. ولی نکته ای که در این آیات مهم است. این است که قول یا نذر، قرارداد مالی به خدا نیست که در قبالش انتظار معجزات داشته باشیم. برای خدا لازم نیست که پولی پرداخت کنید تا دعای شما مستجاب شود . بهای آن روی صلیب پرداخت شده. ولی در شرایطی شاید خدا می‌خواهد کاری انجام دهید یا از انجام کاری سر باززنید . این رابطۀ شما با خداست. یک سلوک شخصی است.

چطور می‌شود؟ با توجه به مزمور ۵۰ که در بالا اشاره شد ، این دعا را کرد.

یادم می‌آیدچند سال قبل ، سالهای ۱۲۷۸و ۱۲۷۹ من و خانواده برای یک هفته به لندن آمدیم ، چون نمی‌توانستیم به ایران برگردیم. گرچه که یک هفته به ۳۰ سال رسید. همه چیز را ترک کردیم . ولی بعد از چند سال هر چه دارائی داشتیم تمام شد. آینده از نظر مالی تاریک بود . به خاطر طبع خاصی که داشتم نگران نبودم و راحت بودم و دنبال کار می‌گشتم. ۱۴۸ مصاحبه کاری انجام دادم ولی همه با یک جمله تمام می‌شد « مهارت شما بیش از حد نیاز ماست » به من گفته شد که در مصاحبه از مهارت خود نگو. به مرور پائین و پائین تر رفتم . وارد وضع اسف باری شده بودیم.

شروع کردم به دعا کردن که خداوندا مرا خجل نکن. حتی با همسرم صحبت نمی‌کردم چون خیلی نگران بود. صد پوند در دستم بود باید کرایه خانه می‌دادیم . به همسر وپدر خانمم گفتم این آخرش هست دیگر هیچ نداریم . به محض این که صد پوند تما م شد خدا شروع کرد . در عرض یک هفته یک شرکت آلمانی مرا استخدام کرد . یک ماشین مرسدس بنز دادند با حقوق بالا . ۵۰٪ سهام را هم به من دادند. هنوز هم وقتی به آن دوران فکر می‌کنم احساساتی می‌شوم و به یاد می‌آورم که خدای من چه خدای بزرگی است. درسی که یاد بگیریم به او اعتماد کنیم ، نه با او رقابت کنیم و عدم اعتماد خود را به شک به وعده‌های خدا نشان دهیم.

گاهی به زبان می‌گوئیم که خدایا به تو اعتماد دارم ولی تلاش می‌کنیم که خودمون خودمون را نجات دهیم. بدون نقش خدا ، ولی خدا می‌گوید آرام بنشین و نجات مرا ببین . نه این که آرام بنشین و به مشکل نگاه کن. مثل پطرس در امواج تا به عیسی نگاه می‌کرد روی آب راه می‌رفت ولی تا به امواج نگاه کرد در آب فرو رفت. مهم نیست که مشکل ما چقدر بزرگ است . بایستید و ببینید و به خدا تکیه کنید نه به مشکل. مهم نیست این گرد باد زندگی چقدر عظیم است. گرد باد نزاع، گرد باد وسوسه ، گرد باد ناامیدی، مریضی، مالی، نگرانی هائی که قادر به حل آن نیستیم و هر زمین لرزه ای که زمین زندگی ما را لرزانده و حتی از پس لرزه های آن وحشت داریم ، بدانید با تکیه به خدا از آن عبور خواهید کرد. و این تنگی را جواب خواهد داد.

مزمور ۱۰۷ الگوی جالبی است. در مورد مشکلات مختلف صحبت می‌کند که مردم خود را در آن وضعیّت می‌بینند و بعد در مورد راههای نجات آن سخن می‌گوید.

آیات ۴و ۵. « در صحرا آواره شدند و دربادیه‌ای بی‌طریق ، و شهری برای سکونت نیافتند. گرسنه و تشنه نیز شدند و جان ایشان در ایشان مستمند گردید. »

این جا در وضعیّت نااگاهی وسردرگمی صحبت می‌کند آیا هیچ وقت درچنین وضعی بوده‌اید؟ که هیچ راه خروجی نبوده ؟ چگونه در قایقی که در اقیانوس بی هدف گم شده ، راه نجا‌تی می‌شود یافت؟

به آیات ۶و ۷و ۸ و ۹ نگاه کنید.« آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد بر آوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید، و ایشان را به راه مستقیم رهبری نمود، تا به شهری مسکون در آمد‌ند. پس خداوند را به سبب رحمتش تشکر نمایند و به سبب کارهای عجیب وی با بنی آدم. زیرا که جان آرزومند را سیر گردانید و جان گرسنه را از چیزهای نیکو پرساخت.»

برای آنها که بی هدف و بی راهنما بودند هدایت بخشیدو توانایی تصمیم گیری عطا کرد . همه اینها زمانی فراهم شد که در تنگی خود نزد خدا فریاد بر آوردند.

به آیات ۱۰ و ۱۱ توجه کنید «آنانی که در تاریکی و سایۀ موت نشسته بودند، که در مذلّت وآهن بسته شده بودند زیرا به کلام خدا مخالفت نمودند و به نصیحت حضرت اعلی اهانت کردند.»

در این آیات به علت طغیان علیه خدا و به علت تصمیمات اشتباه خود که مشورت خدا را نپذیرفته بودنددر ظلمت غلیظ نشسته و زندانیان ظلم و زنجیرهای آهنین شده و به اسارت افتادند.

گاهی خود ما در دام زندانهای خود ساخته می‌افتیم . و در چنین گرفتاری ها ، تا خود را ملزم ببینیم یا توبه کنیم ، گوئی شیطان افساری به ما انداخته و مارا می‌کشد. تا کمی آزاد می‌شویم افسار را می‌کشد.

به آیات ۱۳و ۱۴ نگاه کنید. « آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد بر آوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید. ایشان را از تاریکی و سایۀ موت بیرون آورد و بندهای ایشان را بگسست. »

چرا او آزادی را به ارمغان آورد ؟ چون در تنگی نزد خدا فریاد بر آوردند.

آیات ۲۶و ۲۷ « به آسمانها بالا رفتند و به لجّه ها فرود شدند و جان ایشان از سختی گداخته گردید . سرگردان گشته ، مثل مستان افتان و خیزان شدند و عقل ایشان تماماً حیران گردید. »

شاید شما هم در چنین بحرانهایی قرار دارید و طوفان زندگی به سراغ شما هم آمده و تلاش می‌کنید که کشتی طوفان زده را به سا‌حل برسانید. عکس العمل شما چه هست؟

به آیات ۲۸و ۲۹ و ۳۰ توجه کنید. « آنگاه در تنگی خود نزد خداوند فریاد بر آوردند و ایشان را از تنگیهای ایشان رهایی بخشید. طوفان را به آرامی ساکت ساخت که موجهایش ساکن گردید. پس مسرور شد‌ند ،زیرا که آسایش یافتند و ایشان را به بندرمراد ایشان رسانید. »

ببینید این الگو تکرار می‌شود . مشکل ، بعد حل مشکل . تنگیها می‌آیید ولی وقتی نزد خدا فریاد بر می‌آید رهایی و نجات هم می‌آید. هر مشکلی که دارید خدا می‌خواهد به شما کمک کند . خدا دخالت نمی‌کند مگر او را دعوت کنید. یعنی بگویید خدایا بیا تو کنترل را به دست بگیر. ولی مشروط به دو شرط است.

۱- به وعده های خودتان عمل کنید.

۲- از خدا سوء استفاده نکنید که به خاطر منافع خود از او اطاعت کنید .

تصور بعضی به این رهایی از تنگیها تصور غلطی است. خدا ما را از تنگی‌ها می‌رهاند. ولی آیا مسئلت دل ما راهم می‌دهد؟ پاسخ در مزمور ۱۴۵ آیۀ ۱۹ است:

« خداوند آرزوی دل ترسندگان خود را به جای می‌آورد. »

و در امثال باب ۱۰ آیۀ ۲۸ چنین می‌گوید:

« انتظار عادلان ( پارسایان) شادمانی است.»

خدا نه تنها ما را از تنگی می رهاند ، بلکه مسئلت دل ما راهم به جای می‌آورد به شرطی که:

مسئلت دل ما مسئلت دل خدا را به جای آورد نه خودخواهی ها یا بد خواهی های ما را.

به عنوان پدر من خیلی دوست دارم آرزوی بچه ام را بر آورده کنم. امّا اگر شکلات را قبل از شام بخواهد نمی دهم . هر چیز زمانی دارد .

در انجیل یوحنا باب ۱۵ آیه ۷ چینن می‌گوید. « در من بمانید و من در شما و هر آنچه که بخواهید برای شما انجام خواهد شد. » و در مزمور ۲ آیۀ ۸ چنین گفته « از من در خواست کن وامّت ها را به میراث تو خواهم داد و اقصای زمین را ملک تو خواهم گردانید. »

امّا این شرطی هم در پی دارد که کلام خدا باید به ملتها برسد و تخم کلام باید کاشته شود. و برای نجات امتها دعا شود . پولس در رسالۀ رومیان باب ۱۰ آیات ۱۴و ۱۵ چنین می‌گوید:

« پس چگونه بخوانند کسی را که به او ایمان نیاورده‌اند ؟ و چگونه ایمان آورند به کسی که خبر او را نشییده‌اند ؟ و چگونه بشنوند بدون واعظ؟ و چگونه وعظ کنند جز اینکه فرستاده شوند؟ چنانکه مکتوب است که ” چه زیبا است پایهای آنانی که به سلامتی بشارت می‌دهندو به چیزهای نیکو مژده می‌دهند .“ » ایمان بدون عمل مرده است. یعنی تنها کافی نیست که بشارت را برسانیم ، بلکه زندگی ما ، رفتار ما ، چهرۀ ما ، نشان دهد که بارهای زندگی ما را عیسی بر دوش دارد و ما زیر بارها خم نیستیم . بدانید که :

۱- خدا همیشه با شماست.

۲- تفکرات منفی در را به روی مشکلات باز می‌کند .

۳- بار مشکلات را شما تنها به دوش نمی کشید بلکه خداست که در درجۀ اول آن را به دوش می‌کشد.

ما نمی‌توانیم به نجاتی مردم را دعوت کنیم که خود آن را تجربه نکرده ایم . جواب چراهای مردم را با حقایق کلام بدهیم . مردم خدا را متهم می کنند . و دائم سئوال دارندکه چرا مصیبت آمد ، چرا چنین شد .؟ چرا چنان شد؟ خدا می‌گوید : آیا مسیح کسی را مریض کرد؟ او شفا آورد. آیا مسیح بچه ای را از پدرو مادر جدا کرد؟آیا مسیح کسی را کشت ؟ دزدان چنین می کنند. او آمد که حیات یابیم و به فراوانی این حیات را بگیریم. چون او خداست و از همه بزرگتر است . اگر پسر مرا دیده اید مرا دیده اید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا