ایمانداری مانند کوه

{s5_mp3}https://icfonline.co.uk/wp-content/uploads/sermons/Koroush12072009_1030.mp3{/s5_mp3}

یک ایماندار از چه جهاتی مانند یک کوه است؟ و چگونه می‌تواند مانند یک کوه بارز، زنده، فعال و و در جهان استوار بماند؟…


مقدمه: تقریباً همۀ ما خاطراتی از کوه داریم و زیبائی آن را چشیده ایم.


تم کوه در کتاب مقدس جایگاه خاصی دارد . وقتی زندگی انبیاء را در عهد جدید و عهد عتیق بر رسی می‌کنیم می بینیم که بزرگان کلام خدا در کوه ملاقات مخصوص با خدا داشتند . نگاهی کوتاه به زندگی ابراهیم بیندازیم ، می‌‌بینیم خدا از او می‌خواهد که اسحق را در کوه به حضور خدا قربانی کند . یا موسی که بندۀ خاص خدا بود خدا او را اولّین بار درکوه ملاقات کرد. ملاقاتی رودررو. ایلیا در کوه کرمل معجزات کرد . چه در مورد آمدن باران و چه درمورد کاهنان بت بعل. همۀ اینها درکوه به یک آرامش و رابطۀ خاص با خدا می‌رسیدند.


وقتی به عهد جدید می‌رسیم و زندگی عیسی مسیح را بررسی می‌کنیم می‌بینیم برای عیسی عبادت در کوه جایگاه خاصی داشت. بزرگترین تعلیم جهان موعظۀ عیسی سر کوه است . تبدیل هیئت عیسی و ملاقات او با موسی و ایلیا بالای کوه رخ داد. باب ۵ و ۶ و ۷ انجیل متی. بارها در انجیل یوحنا می‌بینیم که وقتی عیسی خسته بود یا خبری به او می‌رسید به کوه می‌رفت و با پدر رازو نیاز می‌کرد . حتی در تپّۀ جلجتا بود که عیسی را به صلیب کشیدند . در کتاب مقدس تم کوه و وجود کوه به عنوان نقطۀ مشخصّی است که در آن به آرامش می‌رسیم.


شباهت ایمانداران به کوه

در چهار مورد ایماندار به کوه شبیه است:


۱- مسائل را از بالای بلندی دیدن، چون کوه. آیا با به حا‌ل بالای کوه رفته‌اید؟ آنجا دید وسیعی داریم مثلاً از قلّۀ دماوند که بلندترین کوه تهران است همۀ جای تهران دیده می‌شود . این دید را از روی زمین نداریم . خدا هم به ما این بینش و حکمت را داده که به مسائل به گونه‌ای دیگر نگاه کنیم .


در انجیل متی باب ۱۳ آیۀ ۱۱عیسی فرمود: «درک رازهای پادشاهی آسمان به شما عطا شده است ، اما نه به آنان.»


در جریانات اخیر ایران پرسیده می‌شد که خدای شما کجاست؟ چرا کاری نمی‌کند؟ آیا خدا در ایران مرده؟ این همه ظلم و شکنجه و کشتار ناحق؟ پس چراخدا هیچ کاری انجام نمی‌دهد؟ ولی ما کمتر با این سئوال روبرو هستیم ، چون مسائل را از دیدگاه دیگری می‌بینیم ، چون خدا قدرت درک پیامهای آسمانی را به ما داده است و مطمئنیم که از این سختی‌های ایران خدا واقعیّت انجیل خود را که تنها راه نجات است به مردم ایران آشکار خواهد کرد. خدا را شکر که با وجود روح‌القدس ما اتفاقات را از دید وسیعتری چون ازبالای کوه می‌بینیم ، ومی‌دانیم که خدا همه چیزراتحت کنترل دارد و هراتفاقی تحت ارادۀ اوست . تفاوت بین انسان عادی و دید خدا مثل ماشینی است که درترافیک گیرکرده. که فقط دوماشین جلوی خود را می‌بیند، ولی دید خدا از بالای ماشین دو طبقه همه چیز را زیر نظر دارد.


خدائی که همه وقایع تاریخ را از قبل می‌بیند و تحت کنترل دارد و با وجودی که شریر پشت اتفاقات ناهنجار است ولی برای یک ایماندار به خدا همۀ آنها به خیریت تمام می‌شود.



۲- چون کوههایی باشیم که چشمۀ آبهای خنک (حضور روح‌القدس)، از قلب آن جاری می‌شود.


نمی‌دانم آیا تجربۀ تشنگی درکوه یا در بیابان را داشته‌اید؟ تشنگی عجیبی است. حتی اگر جوی آب کثیفی هم باشد با ولع آن آب را می‌نوشید. از سالهای دانشگاه تجربه‌ای دارم . برای تحقیق زمین شناسی باید به بیابانهای گرم کاشان می‌رفتیم. درجۀ گرما حدود ۵۰ درجۀ سانتیگراد بود. برای خریدآب میوۀ پاکتی به مغازه رفتیم . هرکدام چندتا خریدیم ولی یکی از دوستانم ۱۰۰ عدد خرید و در کلمن ریخت . فردا در بیابان عطش همه بالا گرفت و هر ۱۰ دقیقه یک آب میوه می نوشیدیم ولی آب میوه ها تمام شد و بعد تشنگی شدید به ما دست داد آنگاه آن دوستم که ۱۰۰عدد آب میوه خریده بود به ۴ برابر قیمت فروخت . بله در بیابان حاضر بودیم هر چه داریم بدهیم که رفع تشیگی کنیم .


امروز هم دنیا تشنه است. تشنۀ شنیدن کلام و درک نقشه‌های خدا . ما باید چشمه‌ای باشیم که از قلبمون این آب جاری باشد . خدا را شکر برای روح‌القدس ، این چشمۀ آب همیشه جوشان.


در انجیل یوحنا باب ۴ عیسی به زن سامری می‌گوید: «اگر از این آبی که من به تو می‌دهم بنوشی در وجود تو چشمه‌ای بوجود می‌آید که تا ابد می‌جوشد.»


۳- مثل کوه زنده باشیم.


کوه ها دودسته هستند:


الف : کوههای زنده .

ب : کوههای مرده .


کوههای زنده زایا هستند. در درون آنها فعل و انفعالات زمین شناسی انجام می‌شود وهر چند وقت یک بار مواد مذاب از آن خارج می‌شود و موادی که باعث فرسایش آن می‌شود دوباره خودش را تولید می‌کند . مثل رشته کوه دماوند ، که یک کوه زنده است و از ۵۶۰۰ سال پیش بوده و چشمه های گوگرد و آبهای معدنی گرم آن نشانۀ زنده بودن این کوه است . ولی کوههای مرده بعد از چند سال از بین می‌روند . کوهی که فعالیّت زمین شناسی و آتش فشانی در آن انجام نشود باد و طوفان و سیلاب آن را از بین می‌برد.


ما ایمانداران باید چون کوههای زنده باشیم که از قلبمان مواد مذاب آتشین روح‌القدس بجوشد. وآتش راکه یکی از نمادهای روح‌القدس است ، از درون ما ببینند. چون نماد زنده بودن ماست.


چگونه یک ایماندارمی تواند زنده بماند ؟


الف: دعای مرتب با خدا:

ب: خواندن کلام خدا . چون عاشقانه ترین نامۀ خداست . و تفاوت آن با یک کتاب عادی مثل دیدن یک تابلوی نقاشی است با دیدن از پنجره به بیرون ، که هر لحظه ، هر روز ، هر ساعت از روز و هر فصل ، طبیعت و رنگها ، زیبایی و جلوۀ خاصی دارد . کلام خدا همیشه پیام تازه‌ای دارد .

ج: حضور مداوم در کلیسا . مثل بودن زغال در اتش است . اگرایماندار در کلیسا نباشد ، به مرور دلش یخ می‌زند.

د: بشارت دادن . که فرمان عیسی است . انجیل متی باب ۲۸ ایۀ ۱۹ و ۲۰



۴- آخرین نکته استواری است که ایماندار را شبیه کوه می نماید.


جنس زمینهای اطرف کوه با کوه فرق دارد . معمولاً بعد از صدها هزار سال زمین های اطراف کوه به علت فرسایش مسطح می‌شوند . ولی کوه به خاطر مقاومت سر حال و پای بر جا باقی می‌ماند .


به خاطر استواری ایمانداران اولیه در برابر تمام جفاهای ظالمان عصرشان بود که کلیسای خداوند ۲۰۰۰ سال پای بر جا مانده است. حتی نرون امپراطور روم با سوزاندن مسیحییان حیاط خانه ‌اش را روشن نگه می‌داشت. ولی چه قدرتی درایمانداران بوده که کلیسا باقیمانده.



عوامل از بین برندۀ کوه ( دشمنان کوه )


۱- فرسایش: موذی ترین وآرامترین و خطرناکترین دشمن کوه است . ما ایمانداران هم در کلیسا فرسوده می‌شویم ، اگر به غرولندها و گله گزاری ها و … گوش داده و ادامه دهیم به زمین مسطح تبدیل خواهیم شد .


۲- سیلابها و طوفانها: که شامل دو دسته است یکی : خود بادها دوم: آبهایی که جاری می‌شود. خیلی از اوقات دشمن ( شیطان ) از طریق سیلاب کوههای خداوند را از بین می‌برد. مثل غرور و افتخارات ما که بادها در غبغب است . پول ، دانش ، حتی خدمات کلیسا . مواظب باشیم که کوه مارا تخریب نکند .


۳- زلزله. زلزله کوه را به بخشهای مختلف تقسیم می‌کند . زلزلۀ کلیسا پیام غلط کلیساست . اگر تاریخ کلیسا را ببینید ، بزرگترین عاملی که کلیسا را به بخش‌های مختلف تقسیم کرده همین پیام غلط بوده . وقتی به قرنهای اولّیه نگاه می‌کنیم افرادی مثل آریوس چه پیامهای اشتباهی را آوردند و شاخه های شاهدان یهوه و مورمونها را بوجود آوردند ، که مسیحیان واقعی نیستند و کارشان عناد و دشمنی با مسیحیان واقعی است .


نتیجه : ما می‌توانیم برای خدا تپّه های کوچک باشییم یا کوههای بلند چون کوه اورست که ۸۸۰۰ متر ارتفاع آن است یا مثل کوه دماوند باشیم که بلندترین کوه ایران است.


کوه را همه می‌بینند و کوه هم همه را می‌بیند . تا در دنیا هستیم ! عیسی فرمود که نور و نمک باشیم . باید دیگران ببینند که ما زمین صاف نیستیم بلکه بدانند این زمین بلند تر از زمین های اطرافش است و با زمین های دیگر فرق دارد و ببینند که ما قلّۀ سر به فلک کشیده هستیم که با خدا ارتباط نزدیک داریم.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا