حضور شفا بخش خدا
{s5_mp3}https://icfonline.co.uk/wp-content/uploads/sermons/Amir-B270909_1200.mp3{/s5_mp3}
حضور خاص خدا، جاری کنندۀ شفای الهی در ابعاد مختلف جسمی، روحی و روابطی ماست. اما کیفیت این حضور چگونه است و شرایط داخل شدن به آن چیست؟…
آیات متن: مزمور ۱۳۹آیات ۷و ۲۳، اشعیا باب ۱ آیۀ ۵، مرقس باب ۶ آیات ۵۶-۵۴، یوشع باب ۳ آیۀ ۵، عبرانیان باب ۱۰ آیۀ ۲۲، و باب ۱۱آیۀ ۶، خروج باب ۱۵ آیۀ ۲۶، تثنیه باب ۴ ایۀ ۲۴، اول سموئیل باب ۱۶ آیۀ ۷
متن: مدتی بود سئوالی ذهن مرا به خود مشغول کرده بود. و با مطالعه و دعا در پی یافتن جواب بودم . و آن این بود که از خدا میپرسیدم ، میدانم که تو در من ساکن هستی ، ولی حضور شفا بخش تو چیست؟
به خاطر میآورم زمانی که در آلمان بودم رهبر شماره یک کلیسائی به نام پائول اشمیت از تجربۀ ایمانی خود سخن میگفت. او به شرح بیماری همسرش پرداخت و این که ماهها کلیساهای مختلف برای شفای همسرش دردعا بودند. واین که چقدر خود پائول در دعا بوده . هیچ اتفاقی نمیافتد. در ادامه چنین گفت: « همچنان همسرم مریض بود و من ناامید از تمام دعاها ، یک شب در اطاق خوابم حضوری را احساس کردم . حضوری قوی . ترسان بلند شدم واز خدا پرسیدم : ” خداوندا این حضور حضور که هست؟ّ“ چند دقیقه بعد متوجه شدم که این حضور حضور خداست. زدم به پهلوی همسرم، گفتم بلند شو، میخوام برات دعا کنم . همسرم با کمال ناامیدی گفت : تو خیلی برای من دعا کردی . گفتم ولی این جا کسی هست که من حضور اورا حس میکنم ، او خداوند است ، آمده تو را شفا دهد . وقتی دستم را بر همسرم گذاشتم حالش خوب شد. »
حضور خدا حضوری شفا بخش است. کلمۀ حضور یعنی حاضر شدن، نزد کسی بودن،وجود، ظهور، یا نزد کسی قرار گرفتن. این کلمه پدیدهای روحانی است . خدا روح حیات است . هر جا حضور یابد حیات را جاری میکند. کتاب مقدّس تنها کتابی است که از این حضورِِ خاص خدا صحبت کرده .
انواع حضور خدا
۱- حضور عام خدا
۲- حضور خاص خدا
حضور عام خدا که در طبیعت و همۀ خلقتش هست . داود در مزمور ۱۳۹ میگوید که : « از حضور تو به کجا روم ، هر جا روم تو آن جا هستی. الهی دانان میگویند ، اگر خدا حضور عام خود را یک لحظه از خلقتش بیرن بکشد تمام خلقت نابود خواهد شد. پس هستی ما بستگی به حضور عام خدا دارد.
حضور خاص خدا چیست؟ این خدای پر جلال به طور شخصی و خاص در پسرش ، در دنیای فیزیکی ظاهر شد. نه فقط ۲۰۰۸ سال قبل، بلکه اکنون میخواهد حضور خاص خود را در زندگی ما بیاورد. البته افراد مختلف به صورت گوناگون حضور او را حس میکنند. بعضی رؤیا میبینند بعضی او را حس میکنند ، بعضی هم هیچ اتفاقی براشون نمیافتد و گونه های دیگر . عیسی فرمود که هر جا ۲نفر یا بیشتر جمع شوند من آنجا هستم. الان عیسی اینجا حضور دارد . ولی یک زمان هست که حضوری خاص هست . وقتی این حضور خاص به کلیسا میآید، آنوقت میبینید که در کلیسا توبه های واقعی ، شفاهای جسم ، شفای روابط، شفای فکرو روان، محبت عمیق، آرامش عمیق و دگرگونی عمیق در زندگی ها اتفاق میافتد. خیلی از افراد شهادت دادند که در آن لحظۀ خاص قدرت بخشیدن پیدا کردند بخششهائی که هرگز نتوانسته بودند انجام دهند. وقتی با تشنگی به حضور خدا میآییم ، حضور خاص او را تجربه میکنیم.
دو سئوال را امروز بررسی میکنیم .
۱- حضور شفا بخش الهی چه هست؟
۲- چطور میتوانیم این حضور را تجربه کنیم؟
سئوال اول : حضور شفا بخش الهی چه هست؟
وقتی سخن از شفا میآید ، تمرکز ما روی شفای جسم میرود. البته که خدا میخواهد که جسم ما را شفا دهد ولی این بزرگترین معجزه نیست که یک مرده زنده شود ، یک کور بینا گردد، یک کر شنوا شود، بلکه بزرگترین معجزه این است که قلب یک انسان عوض شود. پس وقتی سخن از شفاست . ابعاد مختلف آن را در بر میگیرد. جسم ، روح ، فکر، روابط، ، شفای رابطۀ نه با خدا. کلام خدا صراحتاً میگوید که انسان مریض است . از روزی که انسان تصمیم گرفت که از حضور پر جلال خدا بیرون آید ، مرگ و بدبختی و مرض بر او حاکم شد. خدا بیماری را به انسان نداد بلکه سلامتی را .
کتاب اشعیای نبی باب ۱ آیۀ ۵ چنین میگوید «تمامی سر بیمار است و تمامی دل مریض. » خدا وضع انسان را از هر نژاد و ملیّت توصیف کرده و راه علاج تنها باز گشت به حضور شفا بخش الهی است. کتاب مقدّس در مورد عیسی مسیح مظهر خدای نادیده از حضور خاص خدا صحبت میکند که آمد که مرضهای مارا شفا دهد. و از این وضع نابسامان آزاد کند. در مرقس باب ۶ آیات ۵۶-۵۴ میگوید که مسیح هر جا میرفت وحضورش بر مردم قرار میگرفت شفا جاری میشد. اکنون هم همین کار را میکند . امّا حواس ما اگر روی شفا باشد اشتباه است . بلکه باید روی شفا دهنده باشد. خیلی از افراد چون فقط به شفا فکر میکردند ، شفارا گرفتند و رفتند و از برکت آزادی در مسیح محروم ماندند. و زندگی آنها بلا تغییر ماند. و نتیجهاش راهم دیدند. شفای الهی دگرگونی دارد . تبدیل میکند. پس روی او را بطلبیم . حضور شفابخش او را. وقتی بیاید همه چیز عوض میشود. شخصی تعریف میکرد که وقتی برای مریضی دعا میکرد عیسی را کنار تخت او میبیند و مرض شفا مییابد . شفا دهنده فقط خداست ما وسیله در دستان خدا هستیم.
سئوال دوم : چگونه میشود این حضور را تجربه کرد؟
در کتاب یوشع باب۳ آیۀ ۵ میفرماید: یوشع به قوم گفت: «خود را تقدیس نمایید، زیرا فردا خداوند در میان شما کارهای عجیب خواهد کرد.» امروز هم خداوند به ما همین سخن را میگوید خود را تقدیس نمایید. آماده شوید تا حضور شفا دهندۀ بیاید. برای آمدن حضور خاص خدا باید آماده شد. ولی سئوال اینجاست که چگونه؟
۷ اصل آمادگی برای حضور شفا بخش خدا
قدم اول:- با یقین ایمان نزدیک بیاییم .
عبرانیان باب ۱۰ آیۀ ۲۲ میفرماید: « پس به دل راست، در یقین ایمان، دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده و بدنهای خود را به آب پاک غسل داده ، نزدیک بیاییم.»
بدون ایمان ممکن نیست . باید به خدا ، وعدههای او ، حضور او، معجزات او ، کلام او ، ایمان داشت . ایمان با غیر ممکن ها روبروست. قانون و معیاری که ایمان میشناسد این است که خدا گفته و بس. گفته میآید پس مطمئن باشید که میآید. گفته یقین ایمان ، نه یقین فکر، یا احساس ، یا منطق. عبرانیان باب ۱۱آیۀ ۶ میفرماید : « لیکن بدون ایمان تحصیل رضامندی او محال است ، زیرا هر که تقرّب به خدا جوید ، لازم است که ایمان آورد بر اینکه او هست و جویندگان خود را جزا میدهد.»
قدم دوم: زندگی مقدس است.
خدا در کلام میگوید مقدّس باشید زیرا من یهوه خدای شما قدوس هستم . حضور شفا بخش الهی در مکان کثیف ساکن نمیشود. او با گناه کنار نمیآید. اگر در کلیسا ئی جواب دعاها داده نمیشود به خاطر ناپاکیهاست : به خاطر زندگی در گناه است. و اگر در چنین جائی خدا بیاید ، داوری اوقرار میگیرد نه برکتش. اگر گناهی درزندگی ما باشد نمیتوانیم این حضور را تجربه کنیم. واعظی آزژانتینی به نام سرجیو گفت : « یک بار خداوند بر من ظاهر شد و گفت : ” ای سرجیو کاش مثل یک بت پرست سرد بودی ، آن موقع من تو را دوباره نجات میدادم. یا کاش مثل یک ایماندار صددرصد گرم بودی ، آنموقع وسیلهای در دستانم بودی تا از طریق تو کارها ی بزرگ انجام دهم.“ گفتم خداوندا به من هستی؟ من واعظ کلام تو هستم. با من این طور صحبت میکنی ؟ خدا گفت بله با خود تو هستم . میخواهم تو را قی کنم . تو نه سردی نه گرم.
هدف خدا برای ما این است که ٪۱۰۰ تقدس داشته باشیم. پس اگر حضور خاص خدا را میخواهیم تجربه کنیم باید در مسیر این هدف بکوشیم . در حضورش به گناهان خود اعتراف کنیم . او قدرت داده که صددرصد مقدس زندگی کنیم . و این بوسیلۀ روحالقدس امکان پذیر است . هیچ عذر و بهانهای نیست . فقط باید بخواهیم ، و وقتی میخواهیم و اعتراف میکنیم و اجازه میدهیم با خون مسیح گناهان ما را پاک کند، آن موقع حضور خدا را مییابیم و زیادتر و زیادتر و زیادتر.
کتاب تثنیه باب ۴ آیۀ ۲۴ میگوید: « زیرا که یهوه خدایت آتش سوزنده و خدای غیور است. »
قدم سوم: تطهیر قلبها
کلام خدا در عبرانیان باب ۱۰ آیۀ ۲۲ چنین است: «پس به دل راست، در یقین ایمان، دلهای خود را از ضمیر بد پاشیده و بدنهای خود را به آب پاک غسل داده، نزدیک بیاییم.»
از احساسات و افکار ما چه بیرون تراود؟ باید خانههای قلب را خانه تکانی کنیم . آیا در قلب ما تیرگی ، انتقام ، کینه، سردی، تلخی ، خشم و بیمحبتی نسبت به دیگران هست؟ اگر حضور خدا را میخواهید ،به خدا بگوئید « ای روحالقدس بیا قلب مرا پاک کن . من با تو همکاری میکنم.»
قدم چهارم: – دلی راست .
باز عبرانیان باب ۱۰ آیۀ ۲۲ میگوید پس با دلی راست نزدیک بیایید. دل مرکز انگیزهها و نیات ماست . وقتی به قد و هیکل شخصی نگاه میکنیم متوجه میزان نیرومندی او میشویم و همین طور وقتی به قلب خود نگاه میکنیم ازانگیزهها و نیات خود با خبر میگردیم.
اول سموئیل باب ۱۶ آیۀ ۷ میفرماید خدا به دل نگاه میکند. خود را تفتیش کنید. تا برکات زیاد خدا را دریافت کنید. داود در مزمور ۱۳۹ آیۀ ۲۳ میگوید : « ای خداوند دل مرا تفتیش کن، مرا بیازمای ، ببین آیا در من راه فساد است؟ » خود را تفتیش کرده تا هر نوع ناراستی و غرور ، خودخواهی ، حسادت، رقابت و غیره را به حضور خدا بریزید. و بخواهید که خداوند انگیزههای شما را درست کند. آنوقت حضور او را تجربه خواهید کرد.
قدم پنجم: – رابطۀ نزدیک و صمیمی با خدا.
حضور شفا بخش خدا در زندگی اشخاصی ظاهر میشود که رابطۀ آنها منحصر به روزهای بکشنبه نیست. بلکه هر لحظه با خدا زندگی میکنند. با او تنفس میکنند و او را پرستش میکنند . چون او خدای عاشق است . دوست دارد ک هر لحظه با ما در تماس باشد. نه یک رابطۀ مذهبی . بلکه صمیمانه و عاشقانه.
شهادت زیبائی است از یک ایماندار که در هندوستان زندگی خیلی سادهای داشت. تمام ایمانداران آن کلیسا متوجه شده بودند که او رابطهای خاص با خدا دارد که دیگران ندارند. یک بار پسر یکی از ایمانداران کلیسا تصادف کرد و کشته شد. او آمد نزد این شخص و گفت خواهش میکنم دعا کن برای پسر من که زنده شود . آن شخص گفت : مگر من چکاره هستم که برای پسر تو دعا کنم که زنده شود . میگوید چون تو رابطهای با خدا داری که من ندارم . خواهش میکنم از خدا بخواه. پس او زانو زده و میگوید پدر جان این پدر این خواهش را از من کرده ، ولی هر چه ارادۀ توست انجام شود. پسر چند ساعت بعد زنده شد . حالا خود پسر شهادت میدهد. « من تصارف کردم و مُردم . روحم آمد بیرون . چشمانم را که باز کردم دیدم در بزرگی است . متوجه شدم که در بهشت است. آمدم که بروم داخل آن دیدم همان جائی است که باید بروم . همان لحظه دیدم عیسی مسیح بر در ایستاده و گفت طبق قرار و تاریخ ما تو باید الان وارد شوی ، ولی پسر من از من چیزی خواسته که نمیتوانم روی او را زمین اندازم. برگرد.»
خدا احترام میگذارد ، به وقتی که به او میدهیم، به رابطهای که با او داریم. اگر میخواهید حضور شفابخش الهی را تجربه کنید، وارد این رابطۀ با خدا شوید، نه رابطۀ مذهبی بلکه رابطهای عاشقانه.
قدم ششم: دعا و پرستش
یکی از عوامل مهم حضور شفابخش خدا وقت دادن به او در دعا و پرستش است . در دعا روی او را میطلبیم. در پرستش برای حضورش شکر گزاری میکنیم. او را برای خودش بپرستید نه برای برکاتی که میگیرید. سالها پیش در آپارتمانی تنها بودم و مریض سختی شده بودم تب شدید، سینهام چرک کرده بود وضع جسمی بسیار بد . تصمیم گرفتم خدا را پرستش کنم . من گیتار میزنم . به گیتارم نگاهی انداختم . حال ضعیفی داشتم . قدرت نداشتم ولی گیتار را برداشتم و شروع به پرستش کردم . آرام آرام گرم شدم . بیشتر پرستش کردم تا ۲۰ دقیقه حال من کاملاّ خوب شد . این درس را گرفتم که میفرماید : در پرستشهای تو من ساکن میشوم . مثل یعقوب روی او را بطلبید و بگویید تا برکت ندهی نروم.
قدم هفتم: منتظر او بمانید.
خداوند بارها و بارها در کلامش میگوید که منتظران خداوند هیچ وقت خجل نخواند شد. به او اعتماد کنید . گفته میاد ، خواهد آمد. منتظرش بمانید ، صبر کنید، او تأخیر نخواهد کرد.
با این آیه تمام میکنم . تثنیه باب ۱۵ آیۀ ۲۶ : « هر آینه اگر قول یهوه، خدای خود را بشنوی؛ و آنچه را در نظر او راست است بجا آوری، و احکام او را بشنوی، و تمامی فرایض او را نگاه داری، همانا هیچ یک ا زهمۀ مرضهایی را که بر مصریان آوردهام بر تو نیاورم، زیرا که من یهوه ، شفا دهندۀ تو هستم.»