معلم یا میزبان در گروه خانگی؟
کلیساهای مختلف از الگوهای متفاوتی برای گروه خانگی استفاده میکنند. در برخی از گروههای خانگی که وابسته یه یک کلیسای مادر هستند، مراسمی مثل مراسم عبادی روزهای یکشنبه کلیسا برگزار میشود ولی در یک مقیاس کوچکتر و مینیاتوری. این گروهها با دعا و سرودخوانی (پرستش) شروع میشود. در ادامه تعلیم و موعظهای از کتابمقدس ایراد میشود، سپس دعا برای نیازهای مختلف و در پایان نیز مشارکت با صرف چای و شیرینی. من این الگو را «کلیسا-گروه خانگی» مینامم و در ادامه به برخی کاستیهای این الگو اشاراتی کرده و الگوی جایگزینی را معرفی خواهم کرد.
در ابتدا این اشاره را لازم میدانم که گروه خانگی بنا به تعریف همان کلیسای خانگی نیست، اگر چه تشابهات با آن دارد. شرح این تفاوت را به یک نوشتار جداگانه خواهم سپرد.
۱) بازسازی مراسم کلیسایی با کیفیتی پایینتر
ممکن است برخی کلیساها تجربه خود را از الگوی کلیسا-گروهخانگی مثبت ارزیابی کرده و از آن راضی باشند. اما یکی از اشکالات عمدهی چنین الگویی، بازسازی «مراسم» کلیسای بزرگتر توسط اداره کنندگان گروه خانگی است. بنابراین ارزیابی شرکت کنندگان گروه از کیفیت مراسم، در قیاس با مراسم کلیسا خواهد بود. اما اشکال کجاست؟
طبیعی است که در مقام مقایسه، کیفیت پرستش، تعلیم، موعظه در گروه خانگی ضعیفتر از جمع بزرگتر است. در کلیسا نوازندگان، سرایندگان، معلمین و شبانانی بیشتر، با تواناییها و عطایای بیشتر وجود خواهند داشت. ممکن است مدیر جلسه، لزوماً رهبر پرستش خوبی نباشد، و یا وقت دعا را به خوبی اداره نکند، و یا در مقایسه با تجربهی کلیسا، او را معلم یا واعظی با تجربه نشناسند. در چنین رقابتی با کلیسا، گروه خانگی موفق نخواهد بود (البته منظور ما در اینجا رقابت به معنای منفی آن نیست).
گروههای خانگی کوچک، بنا به تعریف باید نقشی را ایفا کنند که در کلیسا و جمع بزرگتر انجام شدنی نیست. یعنی فرصتی را برای گفتگو، خدمت، دعا، بشارت، بیان شهادتها و تجربیات مختلف، برای همه شرکتکنندگان فراهم آورد. در جمع بزرگ کلیسا چنین چیزی امکانپذیر نیست. در یکی دو ساعتی که مراسم عبادی روز یکشنبه برقرار است، نمیتوان به همه فرصت بیان شهادتها و تجربیات را داد؛ همه در دعا شرکت نمیکنند؛ همه فرصت خدمت نمییابند. اینجاست است که گروه خانگی برگ برنده را در دست خواهد داشت.
ویژگی ممتاز و مکمل گروه خانگی در همین مشارکت فعال اعضای گروه در همه فعالیتهای آن است که در الگوی کلیسا-گروه خانگی به حاشیه رانده میشود.
۲) انتظارات بیش از حد از اداره کنندگان جلسات خانگی و فشار زیاد بر آنان
در الگوی «کلیسا-گروه خانگی»، انتظارات شرکت کنندگان از اداره کننده جلسات بالاست و به همان نسبت هم فشار زیاد بر او برای ظاهر شدن در سطح آن انتظارت. او را «رهبر»، «شبان»، «معلم» گروه میخوانند. بنابراین خصوصیاتی را باید از خود بروز دهد که وی را در سطح یک شبان، رهبر و معلم با تجربه قرار دهد. گاهی این انتظارات آنقدر غیرواقعبینانه میشوند که نمیتوان آنها را از شبان کلیسا هم انتظار داشت چه برسد به مدیر یک گروه خانگی! من نام خادمی که همه این انتظارات را یکجا برآورده سازند «ابرخادم» میگذارم. و از این گونه ابرخادمین زیاد نداریم.
ممکن است فردی که زیر بار مسئولیت رفته، بدون اینکه آمادگی، مسح یا عطای خاص آن کار را داشته باشد تلاش زیادی بکند تا انتظارات غیرواقعبینانه از خود را برآورده سازد. این وضعیت ممکن است برای او، برای گروه و کلیسا نه تنها ثمربخش نباشد بلکه خسارت آفرین نیز باشد.
کسانی که تجربهی شرکت در «کلیسا-گروه خانگی» را داشتهاند، میپرسند: ”آیا رهبر گروه صلاحیت لازم را برای تعلیم/شبانی گروه دارد؟ چند سال از ایمان او گذشته؟ چقدر تعلیم گرفته؟ چطور مطمئن میشوید که او تعالیم غلط را وارد کلیسا نمیکند؟ چطور اطمینان پیدا میکنید که مشورتهای شبانی او مخرب نیست؟“
اینها پرسشهای خوبی هستند و از جانب کسانی مطرح میشود که نسبت به سرنوشت ایمانداران کلیسا دلسوزی دارند. اما پررنگ بودن نقش مدیر جلسه، به دلیل انتظارات و پیشفرضهایی است که در مورد این جلسات دارند.
۳) ایجاد محدودیت در گسترش و افزایش گروههای خانگی جدید
ایجاد محدودیت در گسترش و افزایش گروههای خانگی جدید یک اشکال مهم دیگر در این الگو است. طبیعی است که افزایش تعداد اعضای یک کلیسا و شرکت کنندگان در گروههای خانگی آن، با میزان کسانی که از تواناییها و عطایای «رهبری، شبانی و معلمی» برخوردارند به یک نسبت نیست. بنابراین تشکیل گروههای جدید وابسته به تعداد خادمین مجربی میشود که رشد و آماده شدن آنها زمان زیادی میبرد. به علاوه ممکن است برخی از این خادمین مجرب، فرصت شرکت مداوم و هفتگی را در جلسات نداشته باشند و بیشتر به نقش پشتبانی راضی باشند.
کلیساهایی به ناچار از معدود خادمین مجرب خود در چند گروه استفاده میکنند. این امر ممکن است به خستگی مفرط آنها و کاهش کیفی کار بیانجامد.
۴) داوطلب نشدن افراد بیشتر برای اداره جلسات در گروههای خانگی
کاربرد عناوینی مثل رهبر، شبان، معلم و حتی «مدیر» برای اداره کنندگان جلسات گروه خانگی عده زیادی را میترساند. این عناوین برای کسانی که از اعتماد به نفس کافی برخوردار نیستند ترسناک است.
عدهای توانایی و عطای این خدمت را دارند، و به آن آگاهند. عدهای هم ندارند و از اعتماد به نفس کاذب برخوردارند! اما قشر سومی هم هستند که از این توان و مسح خاص برخوردارند اما با توجه به انتظارات کلانی که به آن اشاره شد، جرأت داوطلب شدن را در خود نمییابند. به این ترتیب کلیسا همیشه با مشکل کمبود افراد کافی (و واجد شرایط) برای اداره جلسات روبرو خواهد بود.
به طور خلاصه، اگر روش یا الگوی گروه خانگی اجرای مراسم کلیسایی باشد، ابعاد ممتاز و موثر گروه خانگی را از دست خواهد داد. به علاوه رشد زیادی هم نخواهد کرد زیرا نمیتوان به سرعت رهبرانی واجد شرایط (معلم، واعظ، رهبر) تربیت کرد که نقشی همسان با رهبران کلیسا ایفا کنند. بنابراین اداره جلسات در گروه خانگی وابسته به معدود افرادی با این خصوصیات میشود و از رشد باز میماند. همچنین افرادی که پتانسیل بالا برای خدمت و اداره جلسات دارند، از قبول مسئولیت طفره خواهند رفت زیرا در خود توان لازم برای برآورده کردن انتظارات بالای رهبر-شبان-معلم را نمیبینند.
چاره چیست؟
کلیساهای مختلف در گذر سالیان بسیار، تجربیات زیادی در امر گروههای خانگی کسب کردهاند. به مدد دستاوردهای تازه در زمینههای آموزش بزرگسالان و نیز روانشناسی تغییرات رفتاری، سالهاست که در مورد نحوه اداره جلسات نیز تجدید نظرهایی شده است.
الف) روش: جلساتی موثرتر و مکمل فعالیت کلیسا
امروزه کمتر کسی را میتوان یافت که از الگوی «کلیسا-گروه خانگی» دفاع کنند و یا به کپی برداری از جلسات کلیسا در گروههای خانگی باور داشته باشد. برجستهترین کارشناسان و پیشکسوتان خدمت در گروههای خانگی، در این باره اتفاق نظر دارند که در گروه خانگی باید:
• گفتگوی زنده و تبادل نظر در جریان باشد تا سخنرانی یکجانبه
• مشارکتی صمیمانه برقرار باشد و کسی تماشاگر تنها نباشد
• فضایی برای تغییر زندگی باشد تا انتقال اطلاعات
• محیطی امن باشد برای در میان گذاشتن مشکلات، دغدغهها، شادیها و غمها، موفقیتها و شکستهای شخصی
• عطایا و تواناییهای خود را کشف کرده و در خدمت به دیگران به کار گیرند
چنین گروههایی نقش مکمل برای کلیسا دارند. چنان که در کلیسای نخستین نیز، رسولان چه در معبد و چه در خانهها به پرستش، مشارکت و خدمت میپرداختند و به نقش مهم و منحصر به فرد هر دو جا واقف بودند. (اعمال ۵: ۴۲ و ۲: ۴۶ و ۴۷)
ب) میزبان: انتظاراتی متعادل و دست یافتنی
سالها پیش، برخی کلیساهای موفق، از جمله کلیسای «سدلبک» (saddleback) به شبانی ریک وارن (نویسنده کتاب «زندگی هدفمند») تعریف تازه ای از اداره کننده جلسه خانگی به دست دادند. این الگو در کلیساهای دیگری نیز به کار گرفته شد و خیلی زود گروههای خانگی، خصوصا در آمریکا رشد چشمگیری یافت. در این گروهها از عنوان «میزبان» (HOST) برای گروه خانگی استفاده میشود.
البته آمریکاییها علاقه زیادی به با حروف بازی دارند و از حروف اول عبارات، اسم مخفف درست میکنند. حروف HOST هم تداعی کننده خصوصیات کسی است که (۱) دلی پذیرا برای مردم داشته باشد (۲) دری را برای تشکیل یک گروه خانگی باز کند، (۳) با چای یا نوشیدنی خنکی از مهمانان پذیرایی کند، و (۴) دی وی دی را بچرخاند (این مورد را در ادامه توضیح خواهم داد).
خوشبختانه ترجمه فارسی کلمهی HOST در زبان فارسی هم افاده معنا میکند و میتوان آن را به همین منظور به کار برد.
بنابراین انتظارات از میزبان خیلی بالا نیست و خیلیها میتوانند میزبان و پذیرای یک گروه خانگی باشند.
ج) محتوا: تعلیمی منسجمتر و یکدست با تعالیم کلیسا
خصوصیت چهارم، یعنی چرخاندن DVD هم برطرف کننده یک نگرانی بزرگتر است. در این کلیساها تعلیمات به صورتی کوتاه و ویدیویی تهیه شده و در اختیار میزبانان قرار میگیرند. با استفاده از دروس ویدیویی دیگر ضروری نیست که میزبانان معلمانی کارآزموده باشد، و از تحصیلات بالای الهیاتی نیز برخوردار باشد.
آنها علاوه بر ویدیوها، به دفترچهی راهنما نیز مجهز شدهاند که پرسشهای لازم را برای پیشبرد گفتگو و تبادل نظر در اختیارشان قرار میدهد.
در زمینه شبانی هم رهبران کلیسا به یاری گروههای خانگی آمده و با تدابیری همچون انتخاب «ناظران (منتورها) پشتیبان» برای گروههای خانگی این نیاز را رفع میکنند. یک ناظر یا منتور ممکن است بر چند گروه نظارت داشته و نقش مشوق و راهنما را برای آنها ایفا بکند.