رفیق نیمه شب

{s5_mp3}https://icfonline.co.uk/wp-content/uploads/sermons/Hesam240110_1030.mp3{/s5_mp3}

  • مسیح دعا کردن را نیز در قالب مثل‌هایی تعلیم داد. اما این مثل‌ها چه چیزی را در مورد اصول دعا و نیز ویژگی‌های خدا آشکار می‌سازد؟…

 

متن : انجیل لوقا ۱۱ : ‏۱-‏ ۱۳

 

در این متن عیسی هم دعای ربّانی وهم یک مثلی را ذکر کرده است. نامی را که بر این مثل انتخاب کردم: « رفیق نیمه شب است». ببینیم، به خصوص از آیۀ ۵ به بعد آیا این شخص دوست نامیده می‌شود؟ و اصلاًّ این مثل چه ارتباطی با دعا دارد؟ چه ارتباطی با خدا وخداشناسی دارد؟

 

سئوالی که ازبخش اول این متن جلب نظر می‌کند این است که : مگر دعا را باید یاد بگیریم که شاگردان درخواست کردند؟ در دعای عیسی چه نکته‌ای نهفته بود که شاگردان متوجّه شدند که ندارند؟ اگر توجه کنید می‌بینید که شاگردان نمی‌گویند در مورد دعا و فواید آن به ما یاد بده، بلکه می گویند دعا کردن را به ما یاد بده. چه ویژگیهائی در دعای عیسی بود؟

 

در بخش دوم، رفیق نیمه شب، آیا قهرمان داستان است؟ عیسی چه پیامی از این مثل برای ما دارد؟

 

روشن است که چهار چوب پیام در مورد دعاست. زمینۀ داستان در فضای آن زمان تصویر شده . معمولاً در این زمانی که ما زندگی می‌کنیم فروشگاهی ۲۴ ساعته هست و نیمه شب کسی به سراغ کسی نمی‌رود نان بگیرد. پس باید با عینک آن سالها این داستان را ببینیم و هدف عیسی را از ذکر این مثل دریافت کنیم. نکتۀ دیگر این که برای ما که از زمینۀ شرق آمده‌ایم،، رسیدن مهمان در حالی که سفره خالی است ما را در تنگی و اضطراب قرار می‌د‌هد. امّا غیر از این ، در آن زمان وقتی شخصی در دهی وارد خانه‌ای می‌شد گوئی مهمان همۀ ده بوده . و اگر کسی سفرۀ رنگینی تهیه می‌کرد در واقع به نمایندگی از کلّ اهالی ده بوده و آبروی آن ده محسوب می‌شد. حالا این جا تنها فکری که به ذهن این شخص می‌رسد این است که به سراغ دوستی که به او اعتماد داشته برود ، ولی با چه پاسخی روبرو می‌شود. آن دوست بهانه های مختلف می‌آورد.

 

اگردرمثلها دقّت نکنیم نتایج اشتباه خواهیم گرفت.عیسی ازذکر مثلها در قالب داستانهای کوتاه پیامهای روحانی برای ما دارد ولی باید دقت کردکه آیا منظورازاین پیام بازکردن شخصیّت خداست ؟ چه بُعدی از شخصیّت خداست؟ یا منظور اصلی خود ما هستیم؟

 

اگر این جا بخواهیم این برداشت را کنیم که با لجاجت و پا فشاری باید در خواستمان را از خدا بگیریم، این درک نادرستی از این مثل خواهد بود. در مثل بیوه زن باب ۱۸ انجیل لوقا هدف پافشاری در دعا مورد نظر است . امّا این جا منظور نظر عیسی چنین نبود. باید بدانیم که اگر خدا دعائی را پاسخ نمی‌دهد دلایل زیادی برای آن دارد.

 

در ترجمه قدیم نوشته شده که « اگر به خاطر دوستی بر نخیزد به خاطر لجاجت بر خواهد خاست و در ترجمۀ هزارۀ نو نوشته به خاطر آبرو . اگر این جا چنین بر داشتی را از مثل داشته باشیم که خدا نمی‌خواهد دعای ما را جواب دهد و ما باید او را مجبور کنیم . در این مثل چنین شخصیّتی از خدا ساختن اشتباه است و به نتایج درستی نخواهیم رسید. خدا به خاطر لجاجت نیست که پاسخ دعا را می‌دهد بلکه به خاطر حرمت نام خود. چقدر بیشتر از آن صاحبخانه نیازمارا به خاطر جلال نامش و عظمت نامش پاسخ خواهد داد.

 

اگر به آیات ۹-‏۱۳ توجه کنید می‌بینیم خیلی روشن هدف این داستان بیان شده. که: اگر دوستی با این همه بی‌میلی بالأخره پاسخ آن خواسته‌ را داد ، چقدر بیشتر کسی که به شما نزدیکتر است و شما را دوست دارد و پدر شماست ، چقدر بیشتر با قلبی مشتاق همۀ چیزهای نیکو را می‌خواهد بدهد. این جا نباید خدا را جای رفیق نیمه شب بگذاریم ، بلکه خدا را در حایگاه بالا قرار دهیم .

 

در دعا شناخت است نه دوستی بهانه آور، بلکه پدری که از هر فرصت استفاده می‌کند که نیازهای ما را بر آورده نماید. جهت دعا به سمت خداست . دعایی پاسخ می‌یابد که خدا محور باشد. طوری باید به حضور خدا بیاییم که در درجه اول اوست که برای ما مهم است. و او پدری مهربان است. پدر مهربان تکنیک دعا نمی‌خواهد، کلمات قشنگ و حفظ شدۀ ادبی محکم و پر ملاط نمی‌خواهد، برای او سابقۀ ایمانی ما ملاک پاسخ او نیست، نباید چنین بیندیشیم که گوئی این شخصیّت و اطلاعات و موقعیّت ماست که دعا را می‌گیرد، دعا باید خدا محور باشد نه شخص محور.

 

دوستی داشتم تازه ایمان آورده بود ، با هم به دیدن بیماری در بیمارستان رفتنم ، به او گفتم تو دعا کن گفت ، من تازه ایمانم، گفتم برادر دعا کن! دعا کرد و آن بیمار شفا گرفت . گفت خدا به دعای من هم گوش می‌دهد؟ مشکل بعضی‌ها این است که شخص محورند . باید فهمید که خدا راحت و آسان پاسخ دعا را می‌دهد نه مثل آن دوست سخت.

 

خصوصیات دعا

 

۱-‏ دعا بایدخدا محور باشد. این جا صاحبخانه به سراغ دوست رفت چون به او اعتماد داشت. چقدر بیشتر به پدر آسمانی باید اعتماد کنیم.

 

۲-‏ اعتماد در دعا: وقتی بدانی که پدرت چقدر بیشتر از دوستت مایل است تو را بر آورده سازد ، آنوقت بی اختیار به سمت او خواهی رفت و در خواست خود را به حضور او خواهی آورد.

 

۳-‏ رفتن به حضور خدا در لحظۀ غافلگیر شدن. آن صاحبخانه غافلگیر شده بود. نیمه شب ناگهان مهمانی رسیده که او از قبل اطلاع نداشته. ودر تنگی خود به سراغ دوستش رفت. چقدر بیشتر اگر غافلگیر شویم پدر آسمانی ما را می‌پذیرد. پس برای رفتن به حضور خدا پیش زمینه نچین . بلکه برو به حضورش. وقتی به نحمیا گفته شد که چه اتفاقی افتاده فوری رفت به حضور خدا . برای رفتن به حضور خدا مقدمه چینی نکرد، تشریفات انجام نداد. و حتی منتظر پادشاه هم نشد که از او اجازه بگیرد ، مستقیم رفت به حضور خدا. بدانیم که خدا هیچ گاه غافلگیرنمیشودو هر آنچه نیاز داری بر طرف خواهد ساخت آیۀ ۸. اگر غافلگیر شدی برو به حضور خدا.

 

۴-‏ پاسخ دهندۀ دعا بها می‌پردازد. آن دوست بها پرداخت . از خواب بلند شدن ، ، ناراحت شدن بچّه‌ها ….خدا چه ؟ خدا بهای آن را پرداخته . اگر مسیح مصلوب نشده بود ، خدا پدر ما نبود. خدا بهائی که داده خون عیسی مسیح است، برای ریختن برکت حیات، آمرزش گناهان ، تا بتوانیم در جایگاه فرزند خواندگی از او درخواست کنیم. درد ما بر مسیح آمد ، رنج بر او آمد ، تشنگی بر او آمد،زحمت بر او آمد تا امروز به راحتی طلب کنیم و او به ما خواهد بخشید.

 

۵-‏ دعا برای دیگری ( شفاعت ): در این مثل صاحبخانه برای خودش نزد دوستش نرفت ، بلکه برای نیاز مهمانش. ممکن بود که اگر چه هیچ نداشت می‌خوابید و به سراغ دوستش نمی‌رفت امّا به خاطر آن مهمان این باررا بردوش گرفت که به سوی دوست دست دراز کند. ما چه ؟ اگر از خودمون بگذریم و دیگری را به حضور خدا بلند کنیم چقدر بیشتر خدا توجه خواهد کرد.

 

−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−−

 

 

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا